
این زندگی میشه دو بخش اینو قبول دارن همه علیِ قبل از فاطمه علیِ بعد از فاطمه تو جای همه پُشتِ در میگی مولا سلامٌ عَلَیکُم شنیدی تو هم که نمیدن جوابِ سلامم رو مردم میدونم سخت میگذره با علی سخت شده دیدنِ تو تو زخم تنت بیشتره یاعلی؟ من میدونم، تنِ تو اِی نگارِ من، خداحافظ بیقرار من، خداحافظ میگه یارِ من، خداحافظ (اِیوایِ من اِیوای من، زهرای من)۳ این زندگی رو چشم زدن شیشهی خوشبختی شکست مدینه دست به سینه بود سینه و دست وقتی شکست ببین حال و روزِ یلِ خِیبرو دیگه خونهنشینه خبر داری الآن به قُنفذ میگن پهلوونِ مدینه؟ دیدم توی مسجد مُغَیره نِشسته چه پُرصبره مجلس اینم مُزد پهلوی ناقص اینم مُزد این دستِ بیحس آه اِی یارالی، خداحافظ زخمیِ علی، خداحافظ میمیرم ولی، خداحافظ (اِیوایِ من اِیوای من، زهرای من)۳ این چهل نفر از خونمون یه روزی میشن سیهزار حسینو پیدا میکنن تو قتلگاه تو نِیزهزار همش میری از حال، که میشه لَگدمال کنارِ من و تو همون ساعتِ سه، همون شیبِ گودال قرارِ من و تو شدی رو به قبله، میگن رو به خِیمه میاُفتن به جونش تنِ نامرتب، همش میگه زینب با قدِّ کمونش: اِی حسینِ من، خداحافظ عشقِ بیکفن، خداحافظ پارهپاره تن، خداحافظ شاهِ کربلا، خداحافظ کُشته از قفا، خداحافظ زیرِ نِیزهها، خداحافظ (اِیوایِ من اِیوای من، زهرای من)۳

💔💔💔💔