
(مادر چرا چشمات یکی اشک و یکی خون) ۲ (هر وقت نگاهت میکنم هستی پریشون) ۲ (چی به روزت اومده مادر افتادی اینجوری تو بستر ای ضربان قلب حیدر) ۲ لبخند رو لبهات تلخه و سرده نگو که رفتن علاج درده الهی زینب دورت بگرده (اشکاتو پاک از گونه نکردی موهامو مادر شونه نکردی چند روزه کار خونه نکردی) ۲ مادر مرو، مادر مرو مادر... (هم سیلی خوردی هم لگد زدن به پهلوت) ۲ (صورتت هم کبوده مثل دست و بازوت) ۲ زخمی شده همه وجودت آتیش زدن به تار و پودت (فدای صورت کبودت) ۲ خونه حصار قافله بوده خیلی شلوغ و ولوله بوده (خدایا مادر حامله بوده) ۲ اینجا نبردن بویی زِ احساس پنجه کشیدن به صورت یاس (وقت جسارت کاش بودی عباس) ۲ مادر مرو، مادر مرو مادر ... (حال تو میبَره منو خرابۀ شام) ۲ (رقیه انگاری گرفته از تو الهام) ۲ شبیه تو پهلوش شکسته قنوت میگیره با دست خسته همه وجودش به خون نشسته (گوشوارههاشو بردن به غارت خیلی کتک خورد تو اون اسارت) ۲ (به دختر تو میشه جسارت) ۲ وای لب پاره از چوب خیزر بزم شراب و دختر حیدر (سر حسینِ بریده حنجر) ۲ مادر مرو، مادر مرو مادر ...