علی اکبر حائری

افتاده ‌شو چه سنگ‌زدنی بود

1718
7
افتاده شو چه سنگ‌زدنی بود
قاسم بود و درداش حسنی بود

شد از حسن یادی
نیزه زدن تُو مجلس شادی
شد از حسن یادی
سنگا شدن نُقلای دومادی

پا می‌کشید رُو زمین یا تَن اضافه اومد
اون‌قدر پا خورد به تَنِش، بدن اضافه اومد
اکبر کم اومده بود، حَسن اضافه اومد

تکلیف این تَن روشن بود
نیزه می‌خورد، بی‌جوشن بود
وقتی برگشت، غم شد تازه
حالا جوشن، شد اندازه

امون از غریبی...

*****

واسه زدنش کوچه‌ای وا شد
لخته‌خونِ رُو موهاش، حنا شد

این صحنه دل‌گیر بود
حَسن تُو‌ کوچه‌ای زمین‌گیر بود
این صحنه دل‌گیر بود
عمو رسید ولی یه کم دیر بود

امانتِ حَسنش، به خاک و‌ خون نشسته
چشم‌انتظار داده جون، که چشماشو نبسته
سخته تکون‌دادن یه استخون شکسته

اشکاش می‌ریخت، مبهوتش بود
آغوش شاه، تابوتش بود
ماه حَسن، روی نِی بود
رهسپارِ بزم مِی بود

امون از غریبی..‌.

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش