زبونم لال حسین، تَهِ گودال حسین یه نفر گفت بهت کَیفَ احوال حسین پدرت ساقیِ کوثرت بهت آب بده بگو بهت آب بده تشنهای بگو که مادرت بهت آب بده بگو بهت آب بده تا دلت بخواد نیزه هست حسین دیدی آخر دلِ خواهرت شکست حسین تا دلت بخواد بیمروتن تو کجا و زیر نیزه دست و پا زدن نفست تنگ شده، سرِ تو جنگ شده بدنت زخمیِ نیزه و سنگ شده سرِ تو جنگ شده پدر تو پدر خاکه مگه نیست حسین بگو که خاکت کنه پدرت صاحبِ لولاکه مگه نیست حسین بگو که خاکت کنه تنِ بی سرت شد رها حسین تا که شاید برسن دهاتیا حسین پیرهنِ تو رو کی به تن کنه این محاله تنتو کسی کفن کنه سیدَ الغریب سیدَ الغریب، سید الغریب یا اباعبدالله...