چه صدایی دارد زلف رهایی دارد

چه صدایی دارد زلف رهایی دارد

[ محمدحسین حدادیان ]
چه صدایی دارد، زلف رهایی دارد
چه کمالی چه جمال دلربایی دارد

باد طوفان شده تا بین مویش رفته
چشم و اَبروان قاسم به عمویش رفته

می‌چکد همراه عسل از لب‌هایش
اشک از چشمانش جانِ من قربانش
شد بلاگردانِ عموی عطشانش
من بلاگردانش من بلاگردانش

هیمنه قاسم، صدا تَنتَنه قاسم
قبله‌ی اسلام حسن، دامنه قاسم
حسن مهابت بنازم قد و قامت
سلسله‌ی آل کریمان به سلامت

یابنَ الحسن یا قاسم... 

****

نعره‌ها کوبنده، مثل اسد غرنده
پسر شیر جمل سلطنتت پاینده

قطره دریا شده تا، بین حریمش رفته
پسر حسن به بابای کریمش رفته

طبق نَصِ مقتل در جوان‌مردیت
چشم‌هایش آتش، ابروانش مشعل
سیرت و سیمایش قامت رعنایش
رفته به بابایش


هیبت قاسم، قمر صورتِ قاسم
فاتح پیکاره صد البته قاسم
دیدنی می‌شه یه روز رجعت قاسم
جونمو میدم برا حضرت قاسم

یابنَ الحسن یا قاسم...

نظرات