بسم الله، و علی مله رسول الله

بسم الله، و علی مله رسول الله

[ امین شادکام ]
حسین...

((بسم الله)۲، و علی مله رسول الله) ۲

یا حسین...

چقدر نیزه به پات افتاده
وِیلی یاحسین وِیلی

چقدر سنگ به تو دلداده
وِیلی یاحسین وِیلی

لک لبیک که میگی انگار
وِیلی یاحسین وِیلی

خاک گودال، شده سجاده
وِیلی یاحسین وِیلی

(سُبوحٌ قُدوس، تو رو نشناختنت افسوس)۲
داره تعبیر می‌شه کابوس، داغِ ناموس

(آه از بدنت، زیر و رو شدنت) ۲
گریه می‌کنم برا، کهنه پیروهنت

(آه از بدنت، بی هوا زدنت) ۲
(گریه می‌کنم برا، دست و پا زدنت) ۲

(بدون برگرداند و نشست) ۲
(سینه‌ی عزیز زهرا شکست) ۲

(دم آخر چقدر تنها بود
ویلی یا حسین ویلی) ۲

نگران خیمه‌ی زن‌ها بود
ویلی یا حسین ویلی

سمت گودال هجوم آوردن
ویلی یا حسین ویلی

سر پیراهنشم دعوا بود
ویلی یا حسین ویلی
سُبوحٌ قُدوس، تو رو نشناختنت افسوس
مَضروبٌ مَجروح، زیر تیر و نیزه‌ای انبوه
از قفا شدی چرا مذبوح، زخمی مجروح

آه از بدنت، با عصا زدنت...
سر به روی نیزه و، بوریا کفنت

آه از بدنت، قطعه قطعه تنت۲
گفتی یا علی زدن، نیزه تو دهنت۲

(چقدر نیزه تو رو آزرده
وِیلی یاحسین وِیلی) ۲

آخرین تیر به قلبت خورده
وِیلی یاحسین وِیلی

پا نکش روی زمین، لب تشنه
مادرت آب برات آورده

مهموم مظلوم، یاد خیمه گریه کرد آروم
شد رگای حنجرش معلوم، آه ای مظلوم

(وای از حرمت، همه هَمّ و غَمّت) ۲
رو به خیمه‌گاه بود، آخرین قدمت

آه از بدنت، تشنه می‌کُشنت
روی خاک و خون چرا، تو رو می‌کِشنت

مظلوم حسین...

نظرات