نمونده سری که

نمونده سری که

[ مصطفی میرزایی ]
نمونده سری که،  نمونده پری که 
با روی کبودت، مثه مادری که

نمونده توونی، با این روی خونی
بگو اومدی که، کنارم بمونی

کنارم بمون تا همیشه، بمون زندگیم زندگی شه
بدون تو می‌میرم آخه، بدون تو دیگه نمی‌شه

تو رفتی حرم رفت، بابا معجرم رفت
گل سر یه مشت از، موهای سرم رفت

تو رفتی حرم سوخت، پر معجرم سوخت
تو آتیش خیمه، موهای سرم سوخت

خرابه که خونه نمی‌شه، برام آشیونه نمی‌شه
یه خورده به‌هم ریخته وضعم، موهام دیگه شونه نمی‌شه

علی اصغرم کو، داداش اکبرم کو
عموی عزیزم، پناه حرم کو

خدا رو ندیدن، برات نقشه کشیدن
لبات تشنه بود و ، رگاتو بریدن

رگاتو بگو کی بریده، موهاتو بگو کی کشیده؟
چرا دندوناتو شکستن؟ به حق چیزای ندیده

نظرات