دور از تو، بابا حالم خرابه

دور از تو، بابا حالم خرابه

[ مصطفی میرزایی ]
دور از تو، بابا حالم خرابه
بابا ببین، دستام توی دست طنابه

خونیه لب‌هات، خاکیه گونت
چی ریخته رو موی تو، انگاری شرابه

(خودم دیدم ته شرابشو، می‌ریخت روی سرت
همون‌جا که یه بی‌حیا، اشاره کرد به دخترت
با چوب می‌زد به دندونات، جلو چشای خواهرت)۲

ای بابا، بمیرم برای دندونات
ای بابا، بمیرم برا زخم لبات
ای بابا،بمیرم برا خستگیات...

دور از تو بابا، ریختن سر من
بابا نمی‌دونی چی آوردن سر من

زخمیه پاهام، دستامو بستن
بابا شکست بعد تو، بال و پر من

ندیدی که همه به ما می‌خندیدن تو کوچه‌ها
ندیدی که همه به ما سنگ می‌زدن تو کوچه‌ها
کنار نیزه‌ی سرت، می‌رقصیدن تو کوچه‌ها

ای بابا، بمیرم برا زخم سرت
ای بابا، بمیرم برا خواهرت
ای بابا، بمیرم برا خستگیات

نظرات