نبینم غریب نشستی رو همه چشاتو بستی

نبینم غریب نشستی رو همه چشاتو بستی

[ ابوالفضل بختیاری ]
نبینم غریب نشستی
رو همه چشاتو بستی
آخرین شبه که هستی
فردا دیگه زیرِ پایی

پس نخون اَشهد رو لطفاً
برندار چشمت رو از من
مایلی بیشتر به رفتن
قاتل منه جدایی

فردا شب این موقع دلم لک می‌زنه واسه‌ چشات
تو زیرِ سُمِّ مَرکبی، من می‌زنم ضجّه برات
جمع می‌کنن جسم تو رو کهنه حصیرای دهات

دیگه فردا می‌شه زینب اسیر
می‌شم از داغ گلوی تو پیر 
می‌شم از دنیا بدون تو سیر

(حسین جانم، ای حسین جانم)... 

تشنه‌ای، نمونده آبی
بی‌پناه شدی حسابی
فکرِ بچه‌ی ربابی
آروم و قرار نداری

نیست کنارت آشنایی 
گرچه تُو برو بیایی
تو فقط غرقِ خدایی
با یزید تو کار نداری

فردا اباالفضلم می‌ره بی‌سر می‌شه پیش چشات
حتی نمی‌مونه حسین پیراهن کهنه برات
دلواپسی بیشتر واسه گوشواره‌های دخترات

نبینم فردا بدونِ سری
نشه روزات روی نِی سپری
شروع می‌شه بی‌تو در‌به‌دری

(حسین جانم، ای حسین جانم)... 
****
آن‌قدَر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آن‌قدَر اشک که مژگان ترم ریخت حسین

موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پاییز شدم، برگ و بَرم ریخت حسین

نظرات