بانیه سفرههای ایران ای پدر شاه خراسان صاحب عرش کبریایی جای تو شد گوشهی زندان ذکر و دعا ورد زبانت شده زهرِ جفا بلای جانت شده شد مناجاتت با رب ذکر خلصنی یا رب سیدی موسی ابن جعفر... به روی تخت بدن تو این شده تابوت تن تو روز شهادت تو هستم شکر خدا سینه زن تو چون همه با حضرت زهرا بدند در دل شب تو را کتک میزدند شد مناجاتت با رب ذکر خلصنی یا رب سیدی موسی ابن جعفر... آب و گل سینه زنان را از گل ارباب سرشتند نام حسین ابن علی را بر دل عشاق نوشتند سر در این خیمه علم میزنم تا ابد از عشق تو دم میزنم یا وجیها عندالله سیدی یا ثارالله خدا از ما نگیرد منت باب الحوائج را غم او روضهی صحبت باب الحوائج را سر هر روضهای که گریه کردم، سفرهای دیدم خدا از ما نگیرد هییت باب الحوائج را سر راهش گرفتم کاسهام را، کاسهام پر کرد گدا باید بداند عادت باب الحوائج را کریمان چشم بر راهند، چیز کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب الحوائج را از این نان و پنیر و سبزی نذریه مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب الحوائج را وصیت کردهام آن روز بگذارند بر چشمم کنار مهر تربت، تربت باب الحواىج را