مو که افسرده حالم چون ننالم

مو که افسرده حالم چون ننالم

[ علی صالحی ]
مو که افسرده حالم چون ننالم
شکسته پر و بالم چون ننالم 

همه گویند زینب ناله کم کن 
تو آیی در خیالم چون ننالم 

سه غم اومد به جونم هر سه یک‌بار 
اسیری و غریبی و غم یار 

غریبی و اسیری چاره دارد
غم یارم، غم یارم، غم یارم
                         * * * *
اگر دلواپسم بودی، من از تو بیشتر بودم
میان بستگان خود به تو وابسته‌تر بودم

میان بسترم جان می‌دهم امّا تک و تنها
منی که موقع جان دادن چندین نفر بودم

افتادی و سرت به روی دامنم نبود
این خواهری ما که به درد شما نخورد

(وَ الشمرُ جالِسٌ نفس مادرش گرفت
سر را برید و رو‌ به‌روی خواهرش ...)

نظرات