زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی

زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی

[ علی صالحی ]
زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی
تو امامی مگه می‌شه از کسی خسته بشی

مهربون‌ترینی
چرا زخمی رُو زمینی
زیر دست و پایی
ولی فکر آدمایی

اصاً قد نمی‌ده عقل بشر به مهربونیت
رُو سر قاتلت دست کشیدی با دست خونیت

تو می‌تونی گنهکارای نادم رو ببخشی
نکنه روز محشر برسه شمرو ببخشی

غریبِ مهربون
ای حسین غرقِ خون...

****

هر کی هر چی که خواستو گذاشتی ازت ببره
حتّی ساربونم دست خالی نذاشتی بره

ای عقیق خونی
دیگه دست ساربونی
ای لباس پاره
صاحبت کفن نداره

زیر دِین کسی نموندی آقا ته گودال
حتّی گذاشتی اسبا هم بیان برای پامال

خولی دست کشید از کشتن تو، این یه نشونه‌ش
سر تو کاری کرد گرم بمونه تنور خونه‌ش

حسین وای...

نظرات