زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی

زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی

[ سیدمهدی میرداماد ]
زیر خنجر شمری و فکر هدایتشی
تو امامی مگه می‌شه از کسی خسته بشی

مهربون‌ترینی، چرا زخمی رُو زمینی
فکر آدمایی، چرا زیر دست و پایی

اصاً قد نمی‌ده عقل بشر به مهربونیت
رُو سر قاتلت دست کشیدی با دست خونیت

ازت برمیاد آقا هر چی نادم رو ببخشی
نکنه روز محشر برسه شمرو ببخشی

غریب مهربون
آقای غرقِ خون...

نظرات