
من بی دعای خیر تو، بیراهه خواهم رفت دوزخ نباشد مقصدم، فکری به حالم کن وقتی به حق عمه زینب قسم دادم آقا نکن دیگر ردم، فکری به حالم کن دلتنگ بوی صحن کربلا هستم دلتنگ اذن مرقدم، فکری به حالم کن فکری به حالم کن تو را جان علی اکبر امروز حلالم کن، تو را جان علی اکبر ***** شبهای جمعه، میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم برا تو (بیچاره اونکه حرم رو ندیده بیچارهتر اونکه دید کربلاتو) ۲ کربلا، کربلا... ***** به روی دست بَرَد آسمان غبارِ تو را به روی چشم کشد کهکشان مدار تو را نه جبرئیل، نه عرش و نه کرسی و نه بهشت نبردهاند مقام رکابدار تو را اذان بگو که اذانت شهود عشاق است حسین میکشد ای عشق انتظار تو را یلان نامور کفر یک به یک دارند به روی گردنشان خط یادگار تو را نگاهت هیبت مرگ است، دشت رَم کرده علی نشسته تماشای تار و مارِ تو را همه برای ظهور حسین هم قسمیم که تا مدد برسانیم شهریار تو را جهان به حیرت اگر هست تیغ ایران را گرفتهایم به کف تیغ آبدار تو و نقش پرچمش الله اکبر است یا اکبر هزار شکر که داریم اعتبار تو را تو ایستاده کنار امام خود ماندی و شیعه ارث گرفتهست اقتدار تو را بزرگزاده سرش میدهد شرافت نه شرف گرفته شکوهِ حسینوار تو را نکرده گریه پدر بر غم جوان اینجا فقط به گریه نشستهست لالهزار تو را کنار جسم شهیدش تمام مادرها زدند داد تن داغدار تو را دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم هوای گریهی پایین پا، کنار تو را علی و فاطمه باید به داد او برسند نشان دهند به لیلا اگر مزار تو را نخوانده است کسی سالها شب جمعه کنار فاطمه غمهای بیشمار تو را ***** (بالا بلند بابا، گیسو کمند بابا اگه تو بری تو این غریبی دل به کی ببنده بابا) ***** یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع پدر را نبرید ***** ز دستم میروی اما صدایم در نمیآيد دلم میسوزد و كاری ز دستم بر نمیآيد سرم را میگذارم روی كتف خواهرم زینب الا ای مرهم دردم دگر اكبر نمیآيد رقیه پشت سرت زار میزند برگرد چنین که تو میروی از تو خبر نمیآید ***** حالا که میری و میمونه داغ تو باید بگیرم از نیزه سراغ تو حالا تنها گریه حالم را میدونه حالا تنها مردن واسم درمونه ***** رجز بخوان رجز بخوان شبیه مرتضی علی که حیدری دگر شود دوباره سهم ما علی برو که اولین شهید این قبیله میشوی برو برو عزیز خانواده مرحبا علی ***** پدر آمد به یاریاش برود من بمیرم رکاب را گم کرد پسر بوتراب بین تراب نوهی بوتراب را گم کرد ***** پسر زخمی، پدر افتاد پسر در خون، پدر جان داد پسر ناله، پدر فریاد میان هلهله، غوغا پسر از زخم آکنده پسر هر سو پراکنده پدر چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا ***** آوار غمت روی سرم ریخت یک خیمه رو داغ تو بههم ریخت چه ریخت و پاشی شد شبیه شدی به برگای پاییز چه ریخت و پاشی شد به خیمه اومدی ولی ریز ریز ****** ارباً اربا تن تو رو خاک صحرا دیدم خدا میدونه که تا بزرگ بشی خمیدم از خیمه تا بدنت با زانوهام رسیدم ****** لطف نیزهست تن بسیاره تسبیحی که شد صد پاره کاری کردند بابای تو هرجای دشت اکبر داره ***** کاشکی میشد درد تو رو یهذره کم کنم اعضای قطعه قطعهتو نزدیک هم کنم این بدنو لای عبا چجوری جمع کنم ***** نگاهت کردم اما درهمی تو میان لختهخونها مبهمی تو تو را قطعه به قطعه چیدم اما چرا هر جور میچینم کمی تو ***** جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید ***** از روی این بدن بلندشو رومو زمین نزن بلندشو بدم میاد بهت میخندند تو رو به جون من بلندشو ***** گریه نکن با اشکات مگه زنده میشه دست بهش نزن بیشتر پراکنده میشه ***** مو دلتنگم سی تو اکبر دوباره به دنیا بعد تو نفرین دوباره تو رفتی و دل زهرا چه خینه که اربا ارباًنت اینجور ببینه ***** گفتم یه علی کنارمه همیشه هر جوری میچینمت تن تو تن نمیشه ***** به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان ***** نمک زندگی من پسرم بود ولی نمک زندگیام را به زمین پاشیدند خواستم جمع کنم زندگیام را از خاک دست جمعی به من و گشتن من خندیدند