
شرافت ماتِ تشریفات والای علیاکبر تعالی شِمِّهای از شأن اعلای علیاکبر معادِ پیچشِ زلفش نماد محشر کبری قیامت جلوهای از قد و بالای علیاکبر تجلّیهای پیغمبر در این آئینه بیوقفه حرم را میکند محوِ تماشای علیاکبر همآوردی ندارد شیرِ حق در جنگِ رو در رو هزار اللهاکبر، کیست همتای علیاکبر به یک جولان چشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت عجب شوری به پا کردهست غوغای علیاکبر نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آمادهست خدا آغوش وا کرده مُهیّایِ علیاکبر اگرچه حاصل عمرِ حسین از دست رفت اما به رسم صبر تاب آورد تا پای علیاکبر غم فرزند سنگین است، تا میشُد تحمل کرد ولی آخر به خاک افتاد بابای علیاکبر