سلام ای مظهر ایمان سلام ای حضرت جانان سلامِ عالَم و آدم به تو ای شاهِ شهیدان پریشان عزایت شد تمامِ عالَمِ امکان سلامُ الله علی المظلوم سلامُ الله علی العطشان (حسین جان فدایت، بمیرم برایت)۳ صلّ الله علیکَ یا اباعبدالله... همان عصری که حرم سوخت میانِ خیمه پَرَم سوخت تنِ تبدار و دلِ زار از این ماتم جگرم سوخت خودم دیدم که غارت شد همه داروندارِ من شدن آوارهی صحرا عیالِ باوقارِ من حسین جان حسین جان... چشمایِ ترم به در مونده ساعاتِ آخرم میاد پیشم بابایِ بیسرم وای وای وای خواهرم میاد میدونم داداش اکبرم میاد عموی بیدستِ حرم میاد وای وای وای رُباب گهواره میاره سرِ شیرخواره میاره میاد عمه زینب امّا لباسِ پاره میاره سیساله میاد به استقبال من اشک و آه و ناله ایوای از این غم سی ساله دلم توی گوداله یادِ تنِ پاماله ایوای از این غم واویلا ابا المظلوم... یادمه خدا چیا دیدم از دستِ شامیا که رفت از یادم داغِ کربلا وای وای وای یادمه زدن چهل منزل ما رو همه زدن زدن، گفتیم یا فاطمه زدن وای وای وای تا حرف بزمِ یزید شد موهای سقّا سفید شد یه نامرد از ما کنیز خواست رقیه اونجا شهید شد فریاد قافلهامون بالا رفت تا خیزرون بالا رفت ایوای از این غم تا چوبش پایین اومد روی لب هی به سرش زد زینب ایوای از این غم واویلا ابا المظلوم... من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالی اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب میمیرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم قسم به سرخی چشمم، به گرمی آهم نرفته از نظرم خاطرات جانکاهم (رحم الله عمّی العباس)۲