دل به تو دادنِ من شهره‌ی آفاق شده

دل به تو دادنِ من شهره‌ی آفاق شده

[ امین قدیم ]
دل به تو دادنِ من شهره‌ی آفاق شده
اثر وضعی عشق است که رسوا شدن است

آمدن در دل قنداقه و رفتن به کفن
آخر و عاقبتِ عمر به تنها شدن است

ای که زیر نِی و شمشیر سنان پنهانی
این تن این‌گونه مگر قابل پیدا شدن است
****
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
****
حق دارم بمیرم از غم
اومده با سرِ دَرهم
تیغ بزرگ‌تره از بچه‌م
افتاده سر طفل

روی دست بود و تاب می‌خورد
چقدَر مگه آب می‌خورد
کاشکی تیر به رباب می‌خورد
نه به حنجر طفل

خدا بچه میده به یه مادر غماشو بگیره
حرمله یه کاری با گلوت کرد مادرت بمیره
بچه شیرخواره آخه بی‌مادر به سفر نمی‌ره

حالا که سفَرت شاه رفت
قربون گلوی پاره‌ت
قبر خاکیِ گهواره‌ت
لالایی پسرم

گریبون اگه چاک کردم
خون حنجرو پاک کردم
آرزوهامونو خاک کردم
لالایی پسرم

اذیّت شدی بایدم از من، ساده دل بکَنی
حلالیّت ازت می‌گرفتم تو رو بوسیدنی
بند قنداق اجازه نداد دست و پا بزنی
****
بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو
ای کُشته‌ی گرسنه و تشنه 
جانِ دو عالم فدای تو

نظرات