خلاصه اینکه عطش بوده آب هم بوده امید بوده ولی اضطراب هم بوده خلاصه اینکه به غیر از همین مصیبتِ آب هوای کربوبلا آفتاب هم بوده کسی سهشعبه به یک طفل بیگناه زده و تازه در نظرش این ثواب هم بوده خیال کن سرِ اصغر به روی نِی میرفت و تازه پشت سر او رباب هم بوده دریغ دختر زهرا میان مردان بود دریغتر که به دستش طناب هم بوده سرِ حسین به مهمانیِ کسی رفته است که غیر چوب به دستش شراب هم بوده **** پدر گردنش کج، پسر گردنش کج چقدر این دو از هم خجالت کشیدن یه پارچهی سفید دیدن گفتن یعنی آتشبسه دیدند نه شیرخواره آورده یعنی خیلی بیکَسه یه نانجیبی یه حرفی زد اوج مصیبته دیگه آبو برای خودش میخواد بهش ندید دروغ میگه قاتلِ منه که حسین داره برا آب بهشون رو میزنه قاتلِ منه اسباشون سیرابن و علی تلظّی میکنه پستِ نابلد با همون تیری که عباسو زده بچّه رو زد سهشعبه زده، ذبح طفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن شده نبینه مادرِ علی، آویزونه سرِ علی حیرون شده میون دشت آقا میرفت و برمیگشت این همه گفت و گفت کسی رکاب این عقیق نشد با عجله قبرشو کَند برای همین عمیق نشد غروب عاشورا دارن سرا رو تقسیم میکنن ولی یه عدّه پشت خیمه نیزه تو خاک میکنن این دردسره یه قبیله پشت خیمهها به دنبال سره وای ربابه مُرد یکی از نیزهها از تو خاک علیشو درآورد اون مردک پست سرشو به روی نِی با نخ قنداقه میبست مادرِ علی داره میبینه زمین میخوره هِی سرِ علی **** من این پایین تو اون بالا علی لالا علی لالا حالا شدی قدّ سقّا علی لالا علی لالا خيلی من از نیزهدار منّت کشیدم کشتن نگفتن برات زحمت کشیدم لالا لالا بخواب همون بالا لالا لالا راحت شدی حالا میبینی با دستهای بسته مادرِ تو روضه گرفته جای تو رو دستهای من بود جای منو نیزه گرفته بالابلندِ رباب، برگرد بخنده رباب افتاد سرت چشماشو باید ببنده رباب، باید ببنده **** گیرم از چشم حرم حلق تو را پوشاندم تیرِ بیرونزده از زیر عبا را چه کنم؟ از بدن تجربهی تیر کشیدن دارم ولی این تیر سهشعبه است خدایا چه کنم؟ **** لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده! ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده! گیرم تو را حسین بگیرد بغل کند وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده! احساس مادری به همین شیر دادن است آری ولی رباب ندارد چه فایده!