به هوای حرمت محتاجم

به هوای حرمت محتاجم

[ مهدی اکبری ]
به هوای حرمت محتاجم 
مخصوصا شبای جمعه به غمت محتاجم

اینجوری خورده به غم تقدیرم 
من اگه برا تو گریه نکنم می میرم

بارون اشک بی امون آسمونه گریه خوبه
این یه رسم عاشقونست بی بهونه گریه خوبه

گریه میکنم سینه میزنم تا ببینی مو بغلم کنی
حاضرم برات جونمو بدم که مث زهیر بغلم کنی

یا اباعبدالله آقای من

چجوری بگم آقا دلتنگم
واسه ی اذون صبح کربلا دلتنگم

مهربون تر از تو که آقا نیست
هیچ کجا شبیه صحن کربلا زیبا نیست

روضه خون که میگه حَلَّت بفدائک گریه خوبه
شب جمعه با خدا و با ملائک گریه خوبه

گریه میکنم سینه میزنم تا بشم منم اهل کربلا
من بدم ولی دستمو بگیر که شبیه حرّ بمیرم برات

یا اباعبدالله آقای من

تک و تنها بی حال افتادی
جلو چشم خواهرت تو گودال افتادی

تو رو با نیزه و شمشیر زدن
نا نجیبا به تو از یک قدمی تیر زدن

خسته بین ازدحامه گودالی یارالی
مظلومی تنهایی بی حالی یارالی

گریه میکنم لطمه میزنم واسه لحظه ی آخرت حسین
هستی نگران به خیمه‌ولی دلواپسته خواهرت‌حسین

یا اباعبدالله آقای من

نظرات