چقدر حرف نگفته دارم

چقدر حرف نگفته دارم

[ مهدی اکبری ]
داد از زمونه...

(چقدر حرف نگفته دارم
مونده تو قلبم قرار زینب

بی تو می‌گیره نفس خواهر
بی تو دل خوش نداره زینب

میشه بمونی، نری عزیزم
یه لحظه هم از کنار زینب)۲

می‌دونم می‌دونی بودنت همه خواهشمه
بار آخره که بغلت آرامشمه

پناه زینب باش، تکیه‌گاه زینب باش
قرص ماه زینب باش، داد از زمونه

من می‌خوام پیشت باشم می‌ترسم که تنها شم
آواره‌ی صحرا شم، داد از زمونه

(درست یه عمره که یار زینب
قرار زینب تو بودی داداش

تمام عمر و هرجا که رفته
هرجا که بوده تو بودی همراش

بعد تو دیگه دنیاش تباهه
آخه تو بودی تموم دنیاش)۲

تو رو تو بغلم می‌گیرم با چشم ترم
اما حیف که دیگه بار آخره برادرم

کی یاورم میشه سایه‌ی سرم میشه
کی همسفرم میشه داد از زمونه

وقتی علم میره حرمت از حرم میره
معجر از سرم میره داد از زمونه

(بعد تو زینب میشه گرفتار
می‌بینه دستاش رَد طنابو

خدا می‌دونه حتی تو خوابم
نمی‌دیدم این‌همه عذابو

خودت دعا کن دنیا تموم شه
زینب نبینه بزم شرابو

می‌دونی چی می‌گم که تو هم گریونی برام
بعد تو می‌برن خواهراتو اسارت شام

فکرشو کن تو شام من وسط نامردام
سرت روبرو چشمام داد از زمونه

سهم من آزارشه نگاههای بازار شه
زینبت گرفتارشه داد از زمونه

نظرات