شبای جمعه مادر از خواب می‌پرید

شبای جمعه مادر از خواب می‌پرید

[ مهدی اکبری ]
شبای جمعه مادر از خواب می‌پرید
می‌گفت همش خواب می‌بینم، گلمو بی تاب می‌بینم

بین دو نهر آب تنش رو به زیرِ تیغه‌ی آفتاب می‌بینم، گلمو بی‌تاب می‌بینم

آدرس کربلا رو داد کنار گودال با دلم قرار گذاشت
باز آروم و قرار نداشت

راضی شدم بی کفنی
یه بقچه داد یه پیروهن کنار گذاشت
باز آروم و قرار نداشت

حالا سرِ قرار رسیده زینب
حرم تا قتلگاه دویده زینب

سرتو می‌برن، سرم پایینه
خدا می‌دونه که بریده زینب

وای مادرت همش دعا می‌کنه
کِی عَدو تو رو رها می‌کنه

حسین وای...

****

خونه مادری یادت هست که می‌ذاشتم شبا آب بالا سرت
اینو بهم گفت مادرت

حالا نمونده قطره آبی تو حرم، داره می‌سوزه جیگرت
می‌سوزه قلب خواهرت

مثه روزای بچگیت، خیره به خواهر شدی آرومی حسین
چقده مظلومی حسین

آروم آروم رگاتو می‌بُره برات، نمونده حلقومی حسین
چقده مظلومی حسین

خون گلوتو پس نزن، می‌میرم
نفس نفس نفس نزن می‌میرم

مثه کبوتری که گیر افتاده
خودتو به قفس نزن، می‌میرم

وای زخم رو زخم داری به روی تنت
من فدای دست و پا زدنت

نظرات

عشقم حضرت زینب دست حاج مهدی اکبری درد نکنه