ای از ازل به مهر تو دل آشنا، حسین وی تا ابد لوای عزایت بهپا، حسین حسرت برم به محتضری، کاخرین نفس روی تو دید و خنده زد و گفت: یاحسین سنگم اگر زنند، ز کویت نمیروم آخر تو خود بگو بروم من کجا حسین؟ من کیستم که بر تو بگیرم عزا؟ خدا صاحب عزای توست بحقّ خدا، حسین من کیستم که گریه کنم در عزای تو؟ گریند در غمت همهی انبیا، حسین (امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت)2 آن دم که کرد جسم تو در خون شنا، حسین