دلم پره بزار که بارون بباره

دلم پره بزار که بارون بباره

[ حسین عینی فرد ]
دلم پره
بذار که بارون بباره
بیا داداش که زینبت
تو سینه دردِ دل داره

غریبِ من، خودت بگو
چیکار کنم برایِ تو؟!
جونِ خودم اگه کمه
گل‌پسرام فدایِ تو

این دوتا قربونی اگه
کمه برات، من پا میشم
چادر می‌بندم میرم و
برایِ تو فدا میشم

بذار برم تو قتلگاه
حسابی غرقِ خون بشم
بزرگشون کردم یه روز
فدایِ داییشون بشن

بذار همه برن ولی
دلم رو آتیش نَکِشون
بذار همه برن فقط
تو از پیشم نرو، بمون

اگه بری از پیکرت
برایِ من سَر میارن
جلویِ چشمایِ این و اون
پیرهنتو در میارن

اگه بری تو، دخترات
بی‌هوا سیلی می‌خورن
پا رویِ سینه‌‌ات می‌ذارن
سرت رو تشنه می‌بُرن

اگه بری، من می‌مونم
این زن و دخترایِ تو
اگه بری نامحرما
میان به خیمه‌هایِ تو

نظرات