اونا که دیدن کشتنت رو از صحنهای دلگیر میگفتن وقتی که بابا تو رو کشتن برا چی تکبیر میگفتن غارت کردن تو رو تو مقتل عشق من ای وای ای وای برات نذاشتن یک کفن مظلوم من ای کشتهی پیرُهن جای النگو روی دستام بابا ببین جای طنابه آیات کوثر دستبسته راهی سوی بَزم شرابه من آیهی نور و حجابم با آستینم رو میگیرم بابا شبیه مادر تو دستم رو به پهلو میگیرم ای وای از تازیانه و ای وای از این کبودیا بازار و کوچههای تنگ محلهی یهودیا میخواستن ما رو بخرن منو زدن بابا منو زدن ببین مثه زهرا منو زدن با چکمه روی چادرم رفت تو کوچه راه من رو سَد کرد با چکمه اومد روی سینهت بخت سپیدم رو لگد کرد گیسوی تو، تو دست شمر و گیسوی من تو دست باده هنوز روی لبهات بابایی جای چوب اِبنِ زیاده تو رفتی و یکی منو به زَجر بیحیا سپرد تو رفتی و یکی اومد گوشوارمو کشید و برد حالم خرابه، حالم خرابه چند روزه جامون دادن توی خرابه حالم خرابه، حالم خرابه هیشکی نمیتونه اینجا بخوابه حالم خرابه، حالم خرابه ناراحتیم از یزید و شرابه میخندید و روی لبات بی حد میزد به عمو هم حرف بد میزد ای نورِ دیده وقت وصال من و تو رسیده ای نورِ دیده انگار یکی روی سینت پریده ای نورِ دیده کی رگاتو اینقده بد بریده نمیپرسم چرا بابا خاکآلودی میدونم توی تنور بودی