
اندازه ریگای بیابونا زجرم دادن این نامسلمونا یادم نمیره تا ابد بین در و دیوار صدا زد اون بیحیا هی با لگد خانوممو جلو چشام زد دستش الهی بشکنه زهرا رو پیش بچّهها زد ***** غسل و کفن شبونه یعنی چی قبر تو بینشونه یعنی چی داری چهل تا قبر برام باز فکر نبش قبر عذابه گریهم برا قبر تو نیست گریهم برا طفل ربابه تا پشت خیمه میرسن تازه شروع اضطرابه ***** هیچ غمی اندازهی این غم نیست دور و بر زینب یه مَحرم نیست همسایه سایهشو ندید حالا تُو مجلس شرابه کنیزا پشت پردهان امّا عقیله بی نقابه از وقتی دید سرو تُو طشت همه حواسش به ربابه