ان تنکرونی فانا بن الحسن

ان تنکرونی فانا بن الحسن

[ حسین ستوده ]
اِن تَنکُرونی فاَنَا بنُ الحسن
اومده تن به تن به مصاف اَزرق

حالا تو میدون خود باباش شده
با رجزهاش شده بد کلافه ازرق

این هیبت جانانه، این غیرت مردانه
از نسل هرکی بره فاتح میدانه

مثل شیر رجزخوانه، وارث دلیرانه
سربند سرش ذکر مدد یا فاطمه جانه

یا قاسم یا قاسم...

هرکی می‌بینه جنگشو غالبا
قاسم و با حسن اشتباه می‌گیره

بَه چقدر هنر داره، جنگاش خطر داره
اندازه‌ی کل لشکر جگر داره

شمشیر دوسر داره، وای اگر که برداره
انگاری به خیبر اومد اینجا مگه در داره

نظرات