ارباً اربا یعنی پا نشی دیگه عصای دست بابا نشی دیگه یه جوری بپاشه از هم بدنت که روی دست بابا جا نشی دیگه ارباً اربا یعنی کینه رو بیاد شمشیراشون تا روی اَبرو بیاد یه جوری داغِتو رو دل بزارن که بابات سمت تو با زانو بیاد ارباً اربا یعنی پرپرت کنن تیغها رو راهی پیکرت کن ارباً اربا یعنی اکبر باشی و دشمنا هزارتا اصغرت کنن ارباً اربا یعنی پاییزت کن کشتهی شمشیرهای تیزت کنن بعد از اینکه تیکه تیکه کردنت بشینن دوباره ریزریزت کنن علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر ارباً اربا یعنی اونقدر بزنن که زنا نالهی ممتد بزنن پسرت رو جلوی چشمای تو بزنن بد بزنن، بد بزنن، بد بزنن ارباً اربا یعنی نزدیک فرات پسرت رو بکشن جلو چشات بشینی گریه کنی، گریه کنی دشمنات هُو بکشن به گریههات ارباً اربا یعنی اکبر دیگه نیست اَشبهُالنّاس به پیمبر دیگه نیست ارباً اربا یعنی بعد از این داداش رو سر خواهرا معجر دیگه نیست علی اکبر، علی اکبر