میبینی از حرم
810
0
- ذاکر: حسین محمدی فام
- سبک: زمینه
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب ششم محرم
- سال: 1403
(صَلَی الله عَلَی المَظلوم)۳
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(صَلَی الله عَلَی العَطشان)۳
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(صَلَی الله عَلَی الغَریب)۳
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(میبینی از حرم کنارت اومده عمو)۲
درست شبیهِ تو، حالِ منم بده عمو
به گریههایِ من، داره میخنده قاتلت
(گُلِ برادرم، جوابمو بده عمو)۲
بدجوری به هم ریخته همه جایِ تنت
اینجوری نمیرسه به خیمه، بدنت
پهلوت مثلِ مادر شده زخمی، پسرم
انگار تورو قُنفُذ و مُغَیره زدنت
مرهمِ زخمایِ این دلِ شکستهام بودی
(بعدِ علیِاکبر، عصایِ دستم بودی)۲
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
*****
یه خواهشی داره عمو ازت، فقط همین
چشاتو وا کن و چشایِ خیسمو ببین
ببخش اگه نشد که برسم به دادِ تو
(حالا چی کار کنم، نکشی پاتو رو زمین)
آیینهیِ زخمی شدهیِ رویِ حسن
آشفته شدی شبیهِ گیسوی حسن
ای شیشهیِ عطرِ حسنم، خوردی زمین
حالا همه جا پر شده از بویِ حسن
جلو چشام جون میدی، گم شده راه چارهام
(چهجوری جسمت رو از روی زمین بردارم)۲
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
*****
با داغِ رفتنت نمیتونم کنار بیام
عجب مصیبتی شده نبودنت برام
عزیزِ مجتبیٰ تو که نفس نمیکشی
نفس کشیدنِ بی تو رو واسه چی میخوام
تو گرد و غبار افتادنت رو ندیدم
اما صدایِ شکستنت رو شنیدم
فرشِ زیرِ پایِ مرکبا شد تنِ تو
شرمنده که دیرتر از سوارا رسیدم
رو بدنت نیست حتیٰ یه دونه جایِ سالم
شکستگیِ سینهات کُشته عمو رو قاسم
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(صَلَی الله عَلَی العَطشان)۳
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(صَلَی الله عَلَی الغَریب)۳
صَلَی الله عَلَی الحُسِین
(میبینی از حرم کنارت اومده عمو)۲
درست شبیهِ تو، حالِ منم بده عمو
به گریههایِ من، داره میخنده قاتلت
(گُلِ برادرم، جوابمو بده عمو)۲
بدجوری به هم ریخته همه جایِ تنت
اینجوری نمیرسه به خیمه، بدنت
پهلوت مثلِ مادر شده زخمی، پسرم
انگار تورو قُنفُذ و مُغَیره زدنت
مرهمِ زخمایِ این دلِ شکستهام بودی
(بعدِ علیِاکبر، عصایِ دستم بودی)۲
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
*****
یه خواهشی داره عمو ازت، فقط همین
چشاتو وا کن و چشایِ خیسمو ببین
ببخش اگه نشد که برسم به دادِ تو
(حالا چی کار کنم، نکشی پاتو رو زمین)
آیینهیِ زخمی شدهیِ رویِ حسن
آشفته شدی شبیهِ گیسوی حسن
ای شیشهیِ عطرِ حسنم، خوردی زمین
حالا همه جا پر شده از بویِ حسن
جلو چشام جون میدی، گم شده راه چارهام
(چهجوری جسمت رو از روی زمین بردارم)۲
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
*****
با داغِ رفتنت نمیتونم کنار بیام
عجب مصیبتی شده نبودنت برام
عزیزِ مجتبیٰ تو که نفس نمیکشی
نفس کشیدنِ بی تو رو واسه چی میخوام
تو گرد و غبار افتادنت رو ندیدم
اما صدایِ شکستنت رو شنیدم
فرشِ زیرِ پایِ مرکبا شد تنِ تو
شرمنده که دیرتر از سوارا رسیدم
رو بدنت نیست حتیٰ یه دونه جایِ سالم
شکستگیِ سینهات کُشته عمو رو قاسم
وای قاسمم، قاسمم، قاسمم ...
نظرات
نظری وجود ندارد !