عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
467
0
- ذاکر: علی صالحی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام حسن (ع)
- مناسبت: ولادت امام حسن علیه السلام
- سال: 1403
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
مهبط وحی نبی رَشک جَنان خواهد شد
قرص مهتاب در آفاق عَیان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد
کار و بار همه افتاده به درگاه کریم
رمضان را بنویسید دگر ماه کریم
دست حق پرده ز ماه رخ دلدار انداخت
نام او را به لب خلق گرفتار انداخت
تا نگاهی به رخ احمد مختار انداخت
مصطفی خنده زد و سفرهی افطار انداخت
مثل ضربالمثل است این سخن دیرین است
نوهی اول عزیز است عجب شیرین است
ملکی وصف حسن را به زبان میگوید
مژدهی آمدنش را به جهان میگوید
نبی خاتم از او خندهکنان میگوید
بین گوش حسنش دارد اذان میگوید
وصف شاه عرب و تیغ دوسر میخواند
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر میخواند
علت مستی ما از خُم و پیمانهی اوست
هر کجا مینگرم جلوهی مستانهی اوست
هرچه دادند به ما لطف کَرمخانهی اوست
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست
این حسن کیست که جا در همه دلها دارد
گر بمیریم برایش به خدا جا دارد
هر کسی باده به من داده نخواهم نوشید
از می هر شَه و شهزاده نخواهم نوشید
اگر از یار رسد ساده نخواهم نوشید
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
عاقبت عشق خودم را علنی خواهم کرد
همه اهل جهان را حسنی خواهم کرد
مثل حیدر علی و عالم و اعلم حسن است
مصطفی گفته به ما عقل مجسم حسن است
بانی ولولهی ماه محرم حسن است
ریشهی شوکت هفتاد و دو پرچم حسن است
پس بگو کیست حسن جان اباعبدالله
که شده قبلهی یاران اباعبدالله
جلوهی یا علیو جلوهی یا جبار است
قهر او قهر خدا با دم یا قهار است
عمر پر برکت او مصحفی از اسرار است
سرّ پنهان اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار است
سیرهاش گرچه اصول رُحَما بَینهُم است
جبروت نبوی در خم ابروش گم است
سرزمین من و تو بوده نمکگیر حسن
به روی سینهی ما حک شده تحریر حسن
رو به اسلام نمودیم به تدبیر حسن
نه به تهدید و به ارعاب نه شمشیر حسن
پس بگویید به ایران من ایران حسن
نام ما را بنوسید مسلمان حسن
ارث مردانگی از شخص پیمبر دارد
چه کسی مثل حسن غیرت مادر دارد
فن رزمآوری از فاتح خیبر دارد
وای از آن دم که حسن تیغ دو سر بردارد
هرچه از رزم شنیدید فراموش کنید
داستان جملش را همگی گوش کنید
حسن آمد وسط معرکه شمشیر به دست
یک تنه ریخت بهم با غضبش لشگر مست
سیفالاسلام زمین خورد به یکباره شکست
شتر سرخ ذلیلانه روی خاک نشست
شیر را شور غیورانه به سر داشتن است
پسر فاطمه بودن به جگر داشتن است
ما محبالحسنیم و همه از یک ایلیم
پرورش یافتهی مکتب من سِجّیلیم
اهل جنگیم ولی جنگ پر از تحلیلیم
و بدانند که ما دشمن اسرائیلیم
عاشق نام حسن گوش به فرمان ولیست
چشممان منتظر امیریهی سید علیست
مهبط وحی نبی رَشک جَنان خواهد شد
قرص مهتاب در آفاق عَیان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد
کار و بار همه افتاده به درگاه کریم
رمضان را بنویسید دگر ماه کریم
دست حق پرده ز ماه رخ دلدار انداخت
نام او را به لب خلق گرفتار انداخت
تا نگاهی به رخ احمد مختار انداخت
مصطفی خنده زد و سفرهی افطار انداخت
مثل ضربالمثل است این سخن دیرین است
نوهی اول عزیز است عجب شیرین است
ملکی وصف حسن را به زبان میگوید
مژدهی آمدنش را به جهان میگوید
نبی خاتم از او خندهکنان میگوید
بین گوش حسنش دارد اذان میگوید
وصف شاه عرب و تیغ دوسر میخواند
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر میخواند
علت مستی ما از خُم و پیمانهی اوست
هر کجا مینگرم جلوهی مستانهی اوست
هرچه دادند به ما لطف کَرمخانهی اوست
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست
این حسن کیست که جا در همه دلها دارد
گر بمیریم برایش به خدا جا دارد
هر کسی باده به من داده نخواهم نوشید
از می هر شَه و شهزاده نخواهم نوشید
اگر از یار رسد ساده نخواهم نوشید
من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید
عاقبت عشق خودم را علنی خواهم کرد
همه اهل جهان را حسنی خواهم کرد
مثل حیدر علی و عالم و اعلم حسن است
مصطفی گفته به ما عقل مجسم حسن است
بانی ولولهی ماه محرم حسن است
ریشهی شوکت هفتاد و دو پرچم حسن است
پس بگو کیست حسن جان اباعبدالله
که شده قبلهی یاران اباعبدالله
جلوهی یا علیو جلوهی یا جبار است
قهر او قهر خدا با دم یا قهار است
عمر پر برکت او مصحفی از اسرار است
سرّ پنهان اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار است
سیرهاش گرچه اصول رُحَما بَینهُم است
جبروت نبوی در خم ابروش گم است
سرزمین من و تو بوده نمکگیر حسن
به روی سینهی ما حک شده تحریر حسن
رو به اسلام نمودیم به تدبیر حسن
نه به تهدید و به ارعاب نه شمشیر حسن
پس بگویید به ایران من ایران حسن
نام ما را بنوسید مسلمان حسن
ارث مردانگی از شخص پیمبر دارد
چه کسی مثل حسن غیرت مادر دارد
فن رزمآوری از فاتح خیبر دارد
وای از آن دم که حسن تیغ دو سر بردارد
هرچه از رزم شنیدید فراموش کنید
داستان جملش را همگی گوش کنید
حسن آمد وسط معرکه شمشیر به دست
یک تنه ریخت بهم با غضبش لشگر مست
سیفالاسلام زمین خورد به یکباره شکست
شتر سرخ ذلیلانه روی خاک نشست
شیر را شور غیورانه به سر داشتن است
پسر فاطمه بودن به جگر داشتن است
ما محبالحسنیم و همه از یک ایلیم
پرورش یافتهی مکتب من سِجّیلیم
اهل جنگیم ولی جنگ پر از تحلیلیم
و بدانند که ما دشمن اسرائیلیم
عاشق نام حسن گوش به فرمان ولیست
چشممان منتظر امیریهی سید علیست
نظرات
نظری وجود ندارد !