دیگه خستم از ملالت؛ یه‌جهان تازه می‌خوام

دیگه خستم از ملالت؛ یه‌جهان تازه می‌خوام

[ حاج محمود کریمی ]
دیگه خستم از ملالت؛ یه‌جهان تازه می‌خوام
درای بسته زیادن؛ اون‌دری که بازه می‌خوام
اختیارم با خودم بود که همیشه بد آوردم
دیگه بعد از این‌همه، زندگیمو به تو سپردم

نگو فرصتی ندارم
نگو مهلتی نمونده
عشق حیدر بوده الان
منو پشت در نشونده

به امید اومدم امشب که بازم بیای ببخشی
اگه امشبم نبخشی دیگه کی می‌خوای ببخشی
نگو که خشک خزونم؛ نگو که بهار گذشته
نگو دیره واسه‌ی من؛ نگو کار از کار گذشته

تو اگه ردم کنی هم
من از این‌خونه نمیرم
اگرم می‌خوای بمیرم
بهتره این‌جا بمیرم

کمر نخلا شکسته؛ آسمونا خون می‌بارن
که قراره مولاشونو دیگه توو مزار بذارن
حسودای شهر کوفه دیگه راحت می‌شن امشب
با خیال تخت، گرم استراحت می‌شن امشب

علی دیگه داره میره
علی از زمونه سیره
بعد چل‌سال دیگه امشب
دست زهراشو می‌گیره

نظرات