دم اذونه دم رهایی

دم اذونه دم رهایی

[ مهدی رسولی ]
دَمِ اذونه، دَمِ رهایی
ماه من امشب بگو کجایی

حال تموم سالمو مثل همین حالِ سحر کن
اگه به دنبال یه دل‌شکسته‌ای منو خبر کن
به یه نشونه از نگاه تو خوشم پلکامو تَر کن

اسم تو رو میارم و حرفو تمام می‌کنم
بعد از سلامِ هر نماز به تو سلام می‌کنم

سلام به قیام و قُعودت به رکوع و سجودت
به تمام وجودت که پر از عطر خداست

سلام به قبیله‌ی نورت به هوای ظهورت
به مسیر عبوریت که همین نزدیکیاست

سلامٌ علی آل یاسین
سلاٌ علی آل طاها

سلام نفس حیدر، سلام نفس زهرا
از این کویر تشنه، سلام به روی دریا

اَینَ الطالبُ بِدَمِ المقتول بِکربلا

نظرات