
حبيبه بي جانم فاطمه الزهرا بگو هنوزم هستي انسيه الحوراء هديه طاها 2 نه ساله شدي شريک غصه هاي حيدر اي زخم زبان شنيده پا به پاي حيدر با تو به مدينه، سردار دليرم بي تو دو زانو، در سينه بگيرم فاطمه الزهرا، انسيه الحوراء 4 *** شباهت اين خانه به فصل پائيز است صبر علي(ع) را بنگر ز سينه لبريز است چقدر غم انگيز است 2 اين مردم دون غرور مرتضي(ع) شکستند دستان مرا به پيش ديده تو بستند با سينه زخمي، زهرا(س) چه کشيدي دنبال اميرت، تا کوچه دويدي فاطمه الزهرا، انسيه الحوراء 4 *** به کوچه ها برآمد آه از نهاد تو ز دشمنان حفظم کرد وَ اِن يَکاد تو تويي مراد من، منم مراد تو با خاک ميان کوچه ها شدي هم آغوش در بين چهل مرد عدو تو رفتي از هوش با موي پريشان بودي و شکستم نفرين که نکردي ممنون تو هستم فاطمه الزهرا، انسيه الحوراء 4 ***