
دست منو عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب منو محبت و مهر و ولای فاطمه طبع من و قصیدهی مدح و ثنای فاطمه جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه به خاک پای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه رشتهی مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا دل به ولاش دادهام تا به کجا کشد مرا گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه مهر و محبتش بود طینت من سرشت من ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من روضهی بی چراغ او مینوی من بهشت من شکرخدا که گشته این قسمت و سرنوشت من سنگ محبت ورا بر سر و سینه میزنم به یاد خاک قبر او داد مدینه میزنم عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه