نیمه شب اشک و آه گرفته روی ماه

نیمه شب اشک و آه گرفته روی ماه

[ حنیف طاهری ]
نیمه شب اشک و آه گرفته روی ماه
ما بی مادر شدیم بابا بی تکیه‌گاه

خدایا مادرم را کجا می‌برند؟
به گمانم برای شفا می‌برند

باورم نیست مادرم رفت
سر پناه آخرم رفت

با خون همراه می‌شه آب غسل مادر
می‌لرزه از گریه دست و پای حیدر

زخم سینه بازه می‌ریزه خون لخته
توو سنّ کودکی بی مادری سخته

برام سخته خونه‌داری
عالم گرم سوگواری

باورم نیست مادرم رفت
تکیه‌گاه آخرم رفت

گریه کردیم آروم قلب ما بی‌تابه
تشییع می‌شه مادر تا مدینه خوابه

تشییعش با غربت این غسل شبونه
دختر پیغمبر دفنش مخفیونه

توو وطن هم ما غریبیم
توو این عالم غم نصیبیم

باورم نیست مادرم رفت
سر پناه آخرم رفت

نظرات