تو طبیب دل بیمار منی سید و سرور و سالار منی ابوفاضل مدد... تن من شعلهور از آتش عشق تو شفای تن تب دار منی ابوفاضل مدد... کودکان در حرم افروختهاند چشم امید و به من دوختهاند بسکه گفتند و عمو تشنه لبیم، تشنه لبیم به خدا قلب مرا سوختهاند...