تو طبیب دل بیمار منی

تو طبیب دل بیمار منی

[ کربلایی نریمان پناهی ]
تو طبیب دل بیمار منی
سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد...

تن من شعله ور از آتش عشق
تو شفای تن تب‌دار منی

کودکان در حرم افروخته‌اند
چشم امید به من دوخته‌اند

بسکه گفتند عمو تشنه لبیم تشنه لبیم
بخدا قلب مرا سوخته‌اند
****
شیر سرخ عربستان و وزیر شهِ خوبان
پسرِ مظهرِ یزدان

که بُدی صاحب طبل و علم و
 بیرق و سجاده و سیف و حشم و

 با رقمِ  با رمق اندر لقبلش ماهِ بنی هاشم و
 عباس علمدار، سپهدار، جهانگیر، جهاندار

دید کاندر حرم خسرو خوبان
شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان

همه‌شان سینه زنان
 نوحه کُنان موی کَنان، موی کمند موی پریشان 

دل بریان سوی عباس شتابان
که عموجان چه شود

 جرعه‌ی آبی برسانی به لبِ سوختگان؟
کز عطش آتش بگرفته گلوی ما

نظرات