در عشق شه عالم عبّاس بود پیرم

در عشق شه عالم عبّاس بود پیرم

[ کربلایی نریمان پناهی ]
در عشق شه عالم عبّاس بود پیرم
از دست کس دیگر پیمانه نمی‌گیرم

چشم من دل خسته بر دست اباالفضل است
از صبح ازل قلبم پا بست اباالفضل است

گرد رخ چون شمعش پروانه صفت سوزم
از داغ غمش هر شب چون شعله بیافروزم

در هر نفسی گویم من بنده‌ی عبّاسم
مخمور لب ساقی لبریز از احساسم

در عشق شه عالم عبّاس بود پیرم
از دست کس دیگر پیمانه نمی‌گیرم

تا یار من است عبّاس بر هر دو جهان شاهم
مجنونم و دیوانه پیوسته در این راهم

نظرات