
بر درد تنهایـی دچارم، ای نگارم پایان ندارد انتظارم، ای نگارم پاییزیام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم، ای نگارم خواب مرا فکر وصال، از من گرفته هرشب به یادت بیقرارم، ای نگارم آوارهای بودم؛ مرا نوکر نوشتی نوکر شدن، شد افتخارم، ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا میارزم منهای تو، بیاعتبارم، ای نگارم این آبرو، این اشکها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم، ای نگارم بخشید اگر مارا خدا، لطف خودت بود ای رحمت پروردگارم! ای نگارم میترسم از جان کندنم، آیا میآیی؟ در وقت سخت احتضارم، ای نگارم