با مدینه چقَدَر فاصله دارد اینجا فکر آشفتگیِ قافله دارد اینجا کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین از جدایی تو قلبم گِله دارد اینجا این بیابان چقَدَر خار مغیلان دارد خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا این سرازیریِ تل، دلنگرانم کرده همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا بادهایش دمِ مغرب چه غبارآلودست سخن از کفزدن و هلهله دارد اینجا تو بیا زیر زره پیرهن تنگ مپوش عدهای قاتل بیحوصله دارد اینجا حیفِ ترکیبِ رُخَت نیست که تغییر کند سر بریدن زِ قفا مسئله دارد اینجا ترسم آخر سر یک بوسه مرا پیر کنی خبر از نیمهشب و نافله دارد اینجا پای گیسوی تو موهام همه گشته سپید گیسوان من و تو غائله دارد اینجا از نظربازیِ این قوم دلم میلرزد غارت چادر و معجر صله دارد اینجا غبغب نازِ علی را زِ نظر پنهان کن وای بر حال رباب، حرمله دارد اینجا
عالی