این‌ شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه

این‌ شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه

[ پیام کیانی ]
این شبا حال و هوای خونه مون خیلی عجیبه
التماست می کنم، بیشتر بمون، علی غریبه

من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم، دیدم خودت پشت دری الحمدلله

حلالم کن،
این همه دردُ طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی

می‌بینمت به هم می‌ریزم
اگه زهرا عجل وفاتی رو نمی‌خوندی

اگه دو هفته دیگه می‌موندی
نوزده سالت میشد عزیزم

من تنها، من مظلوم، ازت می‌خوام نرو خانم

مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن
برا خونه‌شون میان از اینجا هیزم برمی‌دارن

می‌دونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته
نامه داده، کشتن خانوممُ گردن گرفته؟

توی نامه اش، نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقد که در وا شد

امیر زهرا پشت در بود
توی نامه اش، نوشته زهرا رو تا شناختم

لگد زدم بچه شُ انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود

نمی‌شم من دیگه آروم
ازت میخوام نرو خانوم

من تنها، من مظلوم
ازت میخوام نرو خانم

جای شکرش باقیه همین که محسنُ ندیدی
از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی

نه سرش از تن جدا شد و نه روی نیزه ها رفت
دوباره گریز روضه ها به سمت کربلا رفت

به اصرار عمه منم یه ذره آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم
ولی تو روی نیزه هایی

من این پایین تو اون بالا
علی بالام علی لالا

تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی
عصای دست نیزه‌دارایی
می‌بینمت به هم می‌ریزم

قرار ما تو بزم می 
علی لالا، علی لالا

چه جوری تابت بدم خوابت بگیره؟
دیگه عمو جون هم بیاد خیلی دیره

کاشکی که ابرای توی آسمون بارون نگیرن

نظرات