کاش از جنس جنون بال و پری بود مرا مثل سیمرغ از اینجا سفری بود مرا از همان کوچه که سر میشکند دیوارش باز در حالتِ مستی گذری بود مرا باز زلف سرِ نی دیدم و با خود گفتم: بین هفتاد و دو سر، کاش سری بود مرا پیش از آن که برسد مرگ، بمیری، هنر است کاش، ای کاش که روزی هنری بود مرا ***** روایت است که چو تنگ شد بر او میدان فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت نذاشت هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ای تشنهلب حسین حسین حسین...