به نام نامی او احترام بگذارید

به نام نامی او احترام بگذارید

[ حاج مهدی سلحشور ]
به نامِ نامی او احترام بگذارید
پس از حسین، علیه السلام بگذارید

به غیر اسم علی، روی نسل خود نگذاشت
به روی نسل خود این‌گونه نام بگذاشت

ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد
زمان برای قعود و قیام بگذارید

عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است
که فرق بین حلال و حرام بگذارید

اگر خدای نکرده دچار درد شدید
کمی ز تربت او بین کام بگذارید

شبیه سنّت اجدادمان محرّم را
نشانه علوی رو بام بگذارید

برای این‌ که سلامی به محضرش بدهید
به سینه دست ادب، صبح و شام بگذارید

مواظب باشید
بدون روضه‌ی گودال خاکتان نکنند
برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید

لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر
فقط به نیّت حُسن ختام بگذارید

چنانچه کم بگذارید
قدم به مجلس روضه مدام بگذارید

شبیه ضجّه زدن‌های مادرش هر شب
برای مرثیه سنگ تمام بگذارید

به کهنه پیراهنش کوفیان طمع نکنید
کمی لباس برای امام بگذارید

گرسنه بود که شد ذبح
لااقل برای طفل یتیمش طعام بگذارید

ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد
ولی به جان پدر گرسنه من خوابیدم

دلم آغوش گرم تو رو می‌خواست
خرابه سرد و دارم می‌لرزم

هوا سرده عیبی نداره
من از تاریکی‌ها خیلی می‌ترسم

از اونی که سر تو رو
روی نیزه بست بدم می‌آد

از اون که دندون تو رو
با سنگ شکست بدم می‌آد

من از طناب بدم می‌آد
از اضطراب بدم می‌آد
از اونی که نداد بهم
یه ذرّه آب بدم می‌آد

بابا از آبله بدم می‌آد
از حرمله بدم می‌آد
از قاتل بابام حسین
که سنگ دل بدم می‌آد

از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم
بعد از تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم

چند روزی‌ است که از حال دلم بی‌خبری
چند روزی است که از حال سرت بی‌خبرم

کاش می‌شد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتری از شهر برایت بخرم

زینت دامن و آغوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم

سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم

آبرو بود که از کاخ ستم می‌بردم
باهمین اسلحه‌ی اشک و همین چشم ترم

نظرات