ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود

[ حاج سعید حدادیان ]
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می‌رود
آرام جانم می‌رود

در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

ای از همه لب تشنه‌تر
آهسته‌تر آهسته‌تر

مهلاً مهلا، یابن الزّهرا یابن الزّهرا

*

تموم خیرِ ماه رمضون
جمع می‌شه توو عشق و جنون
رسیدن به امام حسین
رفیق شدن با صاحب زمون

(أدرکنی یا فرج‌الله)

از کاروان شب‌های قدر
اگه دل من عقب افتاد
حقیقت قدری و قرآن
عزیز زهرا برس به فریاد

(أدرکنی یا فرج الله)

اگرچه هرگز ندیدمت
تویی چراغ دل همه
دلم به امضای تو خوشه
ردم نکن جان فاطمه

چی می‌شه از من راضی بشی
بشم کبوتر امام رضا
چی می‌شه از دستت برسه
حکم زیارت کرب‌وبلا

(أدرکنی یا فرج الله)

تموم شب‌ها وقت سحر
همه غروبا دم افطار
با روسیاهی دعا کردم
خدایا آقامو نگهدار

همیشه با بی لیاقتی
با دیده‌ی تر با دل خون
گفتم خدایا جان حسین
فرج آقامو برسون، فرج آقامو برسون

(أدرکنی یا فرج الله)

به آتیش روضه‌ی عطش
به چشم سقای کربلا
به بچّه‌های امام حسین
به ارباً اربای کربلا

به لب‌های علی اصغر
به ناله‌ی جانسوز رباب
به دخترای ویران نشین
به ماجرای دست و طناب

به ماجرای شام خراب
به ماجرای بزم شراب
***
بابا رو دست من جای طنابه

نظرات