ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود

[ حاج سعید حدادیان ]
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشُتم با دل‌ستانم می‌رود
***
او می‌رود دامن‌کشان الامان، ای فغان
من زهر تنهایی چشان، الامان، ای فغان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می‌رود
آرام جانم می‌رود، شرین‌زبانم می‌رود
مهربانم می‌رود، هم‌زبانم می‌رود
***
در رفتن جان از بدن حبیب من، طبیب من
گویندُ هر نوعی سخن، عزیز من، عزیز من
من خود به چشم خویشُتن دیدم که جانم می‌رود
روح و روانم می‌رود،‌آرام جانم می‌رود
 

نظرات