ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود وان دل که با خود داشُتم با دلستانم میرود *** او میرود دامنکشان الامان، ای فغان من زهر تنهایی چشان، الامان، ای فغان دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم میرود آرام جانم میرود، شرینزبانم میرود مهربانم میرود، همزبانم میرود *** در رفتن جان از بدن حبیب من، طبیب من گویندُ هر نوعی سخن، عزیز من، عزیز من من خود به چشم خویشُتن دیدم که جانم میرود روح و روانم میرود،آرام جانم میرود