نه خواهر داری که یارت باشه

نه خواهر داری که یارت باشه

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
(نه خواهر داری که یارت باشه)۲
نه مادر داری کنارت باشه

بایدم حرفاتو به فِضه بگی، باشه فاطمه
تو اگه میخوای بپاشه زندگی، باشه فاطمه 

بایدم روتو ازم بپوشونی، باشه فاطمه 
غزلِ خدافظی رو بخونی، باشه فاطمه

(زهرا اگه رفتی، به بابات بگو 
خواستم امینش باشم اما نشد)۲
صبوری کردم آخر این شد تهش
یه‌جوری زهرامو زدن، پا نشد

همینه اوجِ غربتِ علی 
شروعِ مظلومیتِ علی 
(ضربه‌ای که به صورتت زدن
درست خورد تو صورتِ علی)۲ 

ای همه‌یِ پناهِ من، سفر بخیر، سفر بخیر
رفیقِ نیمه‌راهِ من، سفر بخیر، سفر بخیر 

*****

نه صحبت کردی که داغم کم شه
کی باعث شد صورتت درهم شه

نمیخوای یه جمله هم به من بگی، باشه فاطمه 
علی می‌مونه و این بیچارگی، باشه فاطمه 

اینجوری می‌گفتی به فکرِ منی، باشه فاطمه
نمیخوای دوباره لبخند بزنی، باشه فاطمه

(زهرا اگه رفتی، به بابات بگو 
تقصیرِ من بود اینکه لاغر بشی)۲ 
خواستم مراقبِ تو باشم ولی 
خدا نخواست دوباره مادر بشی

ای همه‌یِ پناهِ من، سفر بخیر، سفر بخیر 
رفیقِ نیمه‌راهِ من، سفر بخیر، سفر بخیر

نظرات