زوده علی و التماس بیهوده

زوده علی و التماس بیهوده

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
زوده
علی و التماسِ بیهوده
هنوز حیاط خونمون دوده
خیال می‌کردم حال و روزت رو به بهبوده

به جون من نفس بکش
فاطمه‌ی پوست استخون من، نفس بکش
کجا داری میری تو بدون من، نفس بکش 
داغ تو پیرم کرده جوونِ من، نفس بکش 

برای من نفس بکش
به جای تو می‌میرم، به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مُجتبای من، نفس بکش
مادر مظلومِ بچه‌های من، نفس بکش

درده
علی بمیره دست و پات سرده
آخه برا چی صورتت زرده؟
گفتن علی بیا که فاطمه تموم کرده

تو رو خدا نفس بکش
پارچه سفید کشیدی رو سرت چرا؟ نفس بکش
با صورت افتادم توی کوچه‌ها، نفس بکش
نرو که تنها‌تر می‌شه مرتضی، نفس بکش

برای من نفس بکش
به جای تو می‌میرم، به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مُجتبای من، نفس بکش
مادر مظلومِ بچه‌های من، نفس بکش

ماهَم
قرار بود بمونی همراهم
بمون که من اوّلِ راهم
بمون بزرگ کنیم بچه‌هامون رو با هم

برای من نفس بکش
به جای تو می‌میرم، به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مُجتبای من، نفس بکش
مادر مظلومِ بچه‌های من، نفس بکش

نظرات