من غیورم به‌خدا ناله به ذلّت نکشیدم

من غیورم به‌خدا ناله به ذلّت نکشیدم

[ محسن عرب‌ خالقی ]
من غیورم به‌خدا ناله به ذلّت نکشیدم
پسرم کشته شد از حرمله منّت نکشیدم

سر اولاد مرا در بغلم زنده بریدند
****
وقتی نشست تیغ به حلقوم اصغرت
آمد خدا نشست دوزانو برابرت 

 با هر دو دست خدا اشک تو را پاک کرد و گفت:
او را به من بده ببَرم از برابرت 

امروز حرمله وسط حرف تو پرید
دیروز دومی وسط حرف مادرت 
مادرت فاطمه آن لحظه سرش پایین بود
****
دلم از داغ عاشورا هلاکه
علی لبم مثل لب تو چاک‌چاکه
الهی حرمله آتیش بگیره
خیال کردم که بچه‌‌م زیر خاکه
****
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد
کوه رویاهای من از بعد رفتنت خراب شد

جای شکرش باقیه با این که می‌سوزم هنوزم
زیر سایه‌‌تم، خداروشکر کنارمی هنوزم

دیگه دنیا بدون تو به ما نمی‌سازه 
می‌بینمت هنوز چشات بازه 
برا تو می‌خونم لالایی

به اصرار عمّه منم یه خُرده آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم 
ولی تو روی نیزه‌هایی

من این پایین، تو اون بالا 
علی لالا، علی لالا

من می‌خواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه
دستامو شبیه گهواره می‌گیرم سوی نیزه 

قول میدم اگه ورق برگرده و علیم نَمیره 
جوری لالایی بخونم حرمله‌ گریه‌ش بگیره
****
تنتو به دست خاکا دادم و 
خونِتو دارم به آسمون میدم
من باید گهواره‌‌تو تکون بدم
حالا دارم شونه‌‌تو تکون میدم

نظرات