غریبونه، با چشمی که گریونه لب تشنهی میدونه، جلوی چشم مادرش نوجوونه، با هیبت مردونه عمه داره میخونه، وَجَعَلنا پشت سرش شاخه شمشاد حسن داماد حسین راهی میدانه هرچی تو خیمه غمه اشک و ماتمه میدون چه طوفانه دشمن از یک طرف، رو به رو حسنه نوهی علیه، مو به مو حسنه میمنه حسنه، میسره حسنه کربلا قُرُقِ پسرِ حسنه یا حسن، یا حسن ... ***** دل آسوده، بی جوشن و بی خوده یک بادیه پیموده، به هزار و یک آرزو جلوداره، بی واسطه سرداره شاگرد علمداره، بوده از اول با عمو گرد و خاک از پشت سر، قاسم حملهور طوفان چه طوفانی، به دل لشکر زده بال و پر زده، جولان چه جولانی هاشمی زادهام، یک تنه لشکرم هم حسن هم حسین، من دوتا حیدرم جد من مرتضی، غالب تن به تن ها انا ابن الحسین، ها انا ابن الحسن یا حسن، یا حسن ...