گریه کردم به حسین آب حیاتم دادن گریه هم معجزه ای کردو نجاتم دادند مدعی گفت :مکن گره که محزون شوی کوری چشم عدو شادی ذاتم دادند من زخشکی به جهان دورومصون می مانم دیده نبوَد ز کریمی قناتم دادند فاطمه اشک مرادید و به زینب فرمود هوَ مجنون الحسین به چه صفاتم دادند اشک چشمم به زبان آمدو گفتا ارباب خبر از آمدنش وقت مماتم دادند