
ساحلیم و گوش بر آغوش دریا دادهایم قلّهایم و چشمههامان را به صحرا دادهایم فاتحیم و دست خود در دست فردا دادهایم عاشقیم و در دو دنیا دل به زهرا دادهایم ما برای آنکه ایران خانهی خوبان شود ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود ما برای آنکه ایران خطّهی ایمان شود دل به زهرا، دل به زهرا، دل به زهرا دادهایم ما اگر از دستپخت فاطمه نان خوردهایم یا در ایوان نجف یک عمر باران خوردهایم یا اگر از سفرهی لطف کریمان خوردهایم أشهدُ أنَّ به مولا دل به زهرا دادهایم باکی از غم نیست وقتی مادر ما فاطمهست نقش سربند بلند کشور ما فاطمهست محور ما فاطمهست و رهبر ما فاطمهست نیست باکی از بلا تا دل به زهرا دادهایم ما اگر مدیون آقای خراسان گشتهایم ما اگر ریزهخور الطاف سلطان گشتهایم نسل در نسل آرزومند رضاجان گشتهایم چون کبوترهای او ما دل به زهرا دادهایم فاطمیه گفت احرام علی در آتش است گفت اگر پروانهای، نام علی در آتش است ز عافیت بگذر که اسلامِ علی در آتش است ***** قدم تا نیست تُو دنیای قنفذا برام جا نیست علی عمر لالهت به دنیا نیست قدم تا نیست من دستم شکسته این مشکل رو حل کن جای زهرات امشب زینب رو بغل کن دارم به تختههای گهواره نیاز تابوت خمیدهمو بساز سه ماهه بی خوابه فاطمهت حسرتِ چشامه خواب ناز زود رفتم کممو زیاد ببین علی یه شب کنارم بشین علی شبونه ببر شکستهتو وصیّتمه همین علی ... شکیب من زیر پا افتادهی غریب من ندارم مرهم برات طبیب من حبیب من آتیش با چه رویی گلبرگت رو جمع کرد شعلهست اون دلیلی که قدّت رو خم کرد با سختی از بسترت پا شدی چقدر لگد زدن تا شدی چقدر گفتی تو پیر شی عصات میشم شبیه عصا شدی چقدر گل بودی هیزم به دستا سوزوندنت به سوگ محسن نشوندنت همهی امید من دیگه امید ندارم به موندنت ... تو خاموشی یه حرفی باید بگم درِ گوشی تو فردا این موقعها کفنپوشی تو خاموشی قبل از اون جسارت اینقدر خم نبودم با تو قبل سیلی نامحرم نبودم ضعف کردی سنگینه برات یه لقمه نون عصا نمیاد بهت جوون گم شده تنت شبیه شب مونده ازت چند تا استخون میفهمم کبودیِ زیر چادرو چهل نفره زدن تو رو به خاطر من نه فاطمه به خاطر بچّههات نرو ***** حلالم کن حیدر نیومد میزدنت کاری ز دستم برنیومد همسایهها دیدن صداشون در نیومد حیدر نیومد تو هم از این بهتر راهی نداشتی فضّه رو صدا زدی آخه مادر نداشتی ... بدن اینجا، سر اینجا، پیرهنش نیست نه، امیدی به احیا کردنش نیست بنیهاشم زمینو خوب بگردید هنوز خیلی از اعضای تنش نیست تموم خنجرا رو تیز کردن تموم لشکرو تجهیز کردن تو رو با چنگ و دندون حفظ کردم تو رو با چنگ و دندون ریز کردن اثر از چشم دریاش نیست اینجا نشون از قد و بالاش نیست اینجا چشا بالا و ابروهاش پایین چرا هیچی سر جاش نیست اینجا ... قرار نبود که آتش به باغ ما بزند جوان بزرگ نکردم که دست و پا بزند